«من آلیس نیستم، اما اینجا همه چیز عجیب است!» مجموعه چهار نمایشنامه‌ از علیرضا غفاری است. نمایشنامه‌های غفاری در این اثر را بیش از هر چیز می‌توان حاصل تلاش نویسنده در مزه‌مزه کردن فرم‌های متفاوت در بیان محتوا دانست. تلاشی که غفاری طی آن، از سُریدن به سمت تجربه فرم و تکنیک نگارش و غلبه آن بر محتوا دوری گزیده است.نمایشنامه‌های غفاری از این منظر همگی دارای تنه و بدنه محتوایی مشخصی هستند که راوی سعی کرده به جای روایت و ارائه سرراست و مستقیم آن، از مناظر مختلف دست به پرورش آن زده و به شیوه‌ای اقدام به انتقال آن کند تا مخاطب نیز بیش از سایر آثاری از این دست، در مواجهه با آن برای خود نقشی در فهم این محتوا قائل شود. حضور اسامی مانند آدم، حوا، بشر، زوج البشر، دخت البشر، ابن البشر، افسون و اسامی از این دست شاهد این مدعاست که نویسنده با تیپ‌سازی پیرامون آنها در صدد نوعی نقد جامعه‌شناسانه از جامعه انسانی پیرامون خودش است.