چنین گفت زرتشت «کتابی است برایِ همه کس و هیچ کس» هر کسی که خود را به آن بسپارد چیزی از آن می‌گیرد، زیرا کتابی است که او را به رمزگشایی از نهادِ خود یاری می‌کند و هیچ کس نیز تا پایان راهِ آن نمی‌تواند رفت، زیرا پایانِ راهِ آن، یعنی مقامِ اَبَرانسان، در توانِ هیچ انسانی نیست.

این کتابی است از یک جانِ شعله‌ور که با ژرف ترین مسائل انسان و جهان و روان و تاریخ سروکار دارد، اگر آنچه را که باید خوانده باشید، خوانده اید، وقتِ آن است خود را به روی این کتاب بگشایید و در افقِ جان با آن همنوا شوید و در این راه گوش دادن به کتاب صوتی آن، بسیار یاری کننده خواهد بود.

 

 

انسان از این مغاک ها که بیرون آید و از این بیماری سخت که جان به در برد، به نوزادی بدل می شود با پوستی درخشان، ظریف تر و بددلانه تر و با ذائقه ای لطیف تر برای شادی، زبان حساس تری برای چشیدن همه چیزهای خوب، با حواسی طربناک تر، با بی گناهی خطرناکی در شادمانی، بسیار کودکانه تر و با وجود این صدها بار موشکافانه تر از قبل.